ساکن ِ چهار خانه ی پیراهنش ...
ساکن ِ چهار خانه ی پیراهنش ...

ساکن ِ چهار خانه ی پیراهنش ...

سفر نامه شهر اعداد

دیروز رفته بودم شهر  ِ عددا .. باز " یک " یه گوشه  نشسته بود و مشغول به کار خودش بود .. اصا نمیدونم این بشر تابحال با کسی درد و دل کرده ؟! همش سرش تو لاک خودشه .. عددای شهر میگن عدد مغروریه اما من قبول ندارم .. ساکته فقط .. جلو تر رفتم دیدم ۳ ی نچسب اونور نشسته .. یه سلام علیکی کردم دیدم گرم نگرفت ، دیگه پی شو نگرفتم راه افتادم .. دیدم صدا داد و فریاد میاد .. یکیو داشتن مینداختن تو دستگاه ِ انتگرال گیری .. دلم واسش سوخت .. حتما متنفر بوده از انتگرال که اینجوری جیغ میکشید و گریه میکرد .. دیدم اونور تر یه سری از عددا تو هاله ای از ابهام یه جا جمع شده بودن .. نزدیک تر که شدم فهمیدم اعداد ِ گنگ دور هم جمع شدن نمیدونم جلسه ارزیابی ِ چی چی داشتن ! راه افتادم .. یه جا دو تا عدد افتاده بودن به جون هم .. دست به یقه شده بودن .. دیدم یکیشون داره داد میکشه " مرتیکه نا حسابی ! " اما دقیق که شدم دیدم عدده جزو مجموعه بزرگ و معروف حسابی ـه ! آقا یهو دیدم عدد حسابیه جوش آورده .. اونجا بود که فهمیدم یه عددو از مجموعه ش جدا کنی براش فحش ِ ناموسی محسوب میشه ! خوش نداشتم ناظر دعوا باشم .. راهمو کشیدم رفتم .. دیدم بین راهم پارکه .. گفتم یه دوری هم بزنم تو پارک ببینم حال و هوای پارک عددا چیجوریاس .. دیدم ای بابا اینجا هم که جفت جفت عددا نشستن رو نیمکتا .. داشتم فکر میکردم دو تا عدد که با هم ازدواج میکنن بچه هاشون چیجوری میشن .. مثلا ۲ و ۶ بچه هاشون میشن ۲۶ و ۶۲ ؟! خب پس اگه بخوان بیشتر از دو تا بچه داشته باشن چی ؟! ضربشون ؟! ۱۲ ؟! یا جمعشون ؟! ۸ ! دیدم نتیجه ای نداد تفکراتم ، بیخیال شدم ! اومدم از پارک بیرون .. قدم میزدم که رسیدم به یه دکه روزنامه فروشی .. گفتم یه نگاهی بندازم ببینم تیتر اینا چیجوریاس .. یکی از تیترای خبری نظرمو جلب کرد : " اعداد مختلط به تفکیک جنسیتی دانشگاه ها اعتراض دارند "

همونجا بود که نظریه مو به اثبات رسوندم : " عددا هم دل دارن ! "

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد