ساکن ِ چهار خانه ی پیراهنش ...
ساکن ِ چهار خانه ی پیراهنش ...

ساکن ِ چهار خانه ی پیراهنش ...

یه صندلی گهواره ای ..

رو به روی یه پنجره بزرگ ..

چیک چیک بارون ..

رو صندلی نشسته باشی ..

منم بشینم رو پاهات ..

تو بغلت جا کنم خودمو ..

یه پتو دورمون ..

فقط گوش کنم به صدای نفسات و بارون که باهم قاطی شده ..

و

دعا دعا کنم که از خواب نپرم ...

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد